منطقه ای متفاوت از ایران

اگر اهل طبیعت گردی، مناطق دور از زرق و برق تمدن، شب مانی در چادر و کیسه خواب، سفر ارزان با جاذبه های طبیعی دست نخورده و بافت تاریخی بکر هستید، کیش را فراموش کنید، اما اگر دنبال یک تجربه متفاوت هستید و سربازی نرفته اید یا اصلا همین طور و بدون هیچ دلیل خاصی خاک میهن تان به عنوان مقصد سفر بیش از هر جای دیگری در جهان برایتان اولویت دارد، کیش دست کم برای یک بار دیدن مقصد خوبی است. البته کسانی که از سال های دورتر و روزهای آغازین رونق کیش این جزیره زیبا را دیده اند، معتقدند از همه نظر سطح تجمل و حتی نظافت جزیره و خودمانی تر بگوییم «کلاس» کیش نسبت به قدیم پایین آمده است، اما هنوز هم از این نظرها تقریبا با هیچ جای دیگری در ایران قابل مقایسه نیست. در کیش هیچ ساختمانی را با معماری معمولی نمی بینید. دست کم تلاش شده است همه تفریحات لوکس در جزیره فراهم باشد، خیابان ها تا جای ممکن سبز و شیک بوده و همه ساختمان ها شکل و شمایل مدرن داشته باشد.

اگر اهل ساعت ها قدم زدن در پاساژهای مدرن هستید در کیش تا روزها بیکار نمی مانید. بویژه که در برخی کالاها از جمله اقلام آرایشی ـ بهداشتی، اگر خوب بگردید یا از باتجربه ها آدرس دقیق و درست بگیرید می توانید خریدهای پرسودی داشته باشید. یک کرم مرطوب کننده یا برطرف کننده چروک دور چشم که در تهران به قیمت۱۹۰ هزار تومان به فروش می رسد اینجا حدود ۷۵ هزار تومان است و شنل زنانه ای که حدود ۹۰ هزارتومان در بازارهای تهران به فروش می رسد اینجا با 35 هزار تومان می شود خرید. البته همین تفاوت قیمت مثبت در خرید اجناس اینچنینی، وقتی نوبت هزینه های روزمره می رسد برعکس می شود. ممکن است برای خرید یک استکان یکبار مصرف چای لیپتون ۵۰۰۰ تومان پرداخت کنید. یک ماهی کباب خیلی معمولی ۸۰ هزارتومان برایتان آب بخورد، یک بستنی ۱۵۰۰ تومانی را به شما ۳۵۰۰ تومان بفروشند و نیازی هم به ذکر دلیل نداشته باشند: اینجا کیش است. این موضوع را بیش از هر چیزی در هزینه های حمل و نقل می توانید ببینید. خب در عوض چون کیش منطقه آزاد است آخرین مدل های روز را به راحتی در خیابان ها می توانید ببینید و حتی سوار شوید. برخی از این ماشین ها را می توانید بدون راننده و با قیمتی از حدود روزانه ۱۴۰ هزارتومان به بالا کرایه کنید. البته اگر اهل رفت و آمد زیاد هستید و زحمت پیاده روی هم به خودتان نمی دهید، هزینه عادی استفاده از تاکسی خیلی کمتر از این نخواهد بود. هفت، هشت بار که در شهر جا به جا شوید اگر یکی دوتا از این جابه جایی ها در مسافت های طولانی و بیشتر از یک کورس معمولی باشد کرایه تان به صدهزار تومان خواهد رسید.

از آنجا که کیش جزیره ای در میان آبهای نیلگون خلیج همیشه فارس است لابد دلتان تماشای دریا هم می خواسته که به کیش آمده اید. اگر دوست دارید در میان جمعیت باشید سری به اسکله تفریحاتی بزرگ کیش بزنید. در اطراف این اسکله رستوران ها و باجه های خوردنی فروشی هست، روی اسکله فانوس های بزرگی می فروشند که می توانید یکی بخرید روشن کنید و به هوا بفرستید و آسمان اسکله را با فانوس ها نورانی کنید، می توانید شلوارتان را کمی بالا بزنید و چند قدمی در آب های زلال ساحل بی نهایت تمیز کنار اسکله قدم بزنید و از شفافیت آب و تمیزی ماسه ها تعجب کنید و بازتاب نورهای رنگارنگ اطراف اسکله در آب را تماشا کنید. تفریحاتی هم هست مثل دوچرخه سواری، موتورسواری و... در مسیرهای تعیین شده که می توانید آنها را تجربه کنید یا صرفا از شادی و هیاهوی جمعی که برای گذران ساعاتی خوش اینجا جمع شده اند، لذت ببرید.

اگر هم ترجیح می دهید هنگام تماشای ساحل کمی در خلوت بگذرانید به ساحل مرجانی بروید. جدای از زیبایی بی اندازه طبیعت ساحل مرجانی و صخره ای که کمی در دل دریا ارتفاع گرفته و می توانید از بالای آن آب های خلیج فارس را تماشا کنید، فضای خلوتی هم هست که می توانید ساعت ها در آن بنشینید و از تماشای زیبایی های ساحل زیبا و تمیز کیش لذت ببرید؛ ساحلی که شکست نورش درموج ها روی کف ماسه ای و مرجانی دریا نیز تکرار می شود و یک رقص نور طبیعی بی مانند را پیش رویتان می گذارد.

اگر هوس کرده اید از میان هتل های شیک و رستوران های گرانقیمت و بازارهای پرزرق و برق بیرون بزنید خوب است پیش از غروب آفتاب سری به غرب جزیره بزنید و غروب آفتاب را پشت کشتی کمرشکسته یونانی که سال هاست اینجا به گل نشسته و به نوعی نمادی از ساحل نیلی رنگ کیش شده است تماشا کنید. رو به روی همین کشتی و آن دست جاده کناره، جنگلی با درختان بومی هست که اگر ساعتی به میانشان بروید و ساکت و با دقت بنشینید، می توانید آواز بیش از ۲۰ نوع پرنده را تشخیص دهید که در قلب طبیعت شادمانه می خوانند. اگر صبر و حوصله و دقت و البته بخت کافی داشته باشید ممکن است علاوه بر همین پرنده ها آهوهای خرامان کیش را هم ببینید که فعلا از ساختمان سازی های روز به روز کیش جان سالم به در برده اند، اما مشخص نیست تا سال دیگر نیز این صداها گوشتان و آن آهوها چشمانتان را نوازش دهد. همین حکایت را هم روستای قدیمی و بکر «باغو» دارد. جدای از افسانه های گره خورده با نام ننه باغو (که هنوز با دخترش در خانه ای میانه روستا زندگی می کند) و مسجد ساخت سال ۹۸۰ هجری و بافت قدیمی روستا که حالا چند دامدار و یکی دو باغچه کوچک همه دار و ندار روستا شده است، درختان قدیمی پیچیده و در هم لور هم هستند که از تنه تا برگ ساقه های نازک انبوه و درهمی هستند که آدمی را یاد خانواده دکتر ارنست می اندازد. مردی هم هست که کجاوه آرایی می کند. چند کجاوه کوچک دارد که با نوار پارچه ای صورتی دورتادور میله هایش را می پیچد تا زیبا شود. غروب نشده کجاوه ها را می گذارد روی شترهای کوچک و بزرگش و راه می افتد به سمت کشتی یونانی. جایی که مسافران از راه های دور آمده اند به تماشای غروب و شاید، شاید ۵۰۰۰ تومانی هم خرج کنند که سوار کجاوه های مرد شترچران شوند. بیشتر مردم هم شاید مرد و قطار شترهایش با کجاوه های خالی را تماشا کنند که در غروب می روند؛ از خط ساحلی تمیز و مرجانی تا روستای قدیمی و افسانه ای ننه باغو و درختان انبوه و پیچ در پیچش... .

مسعود بُربُر / چمدان (ضمیمه آخر هفته روزنامه جام جم)